دوشنبه ۱۴ آبان ۱۴۰۳ |۲ جمادی‌الاول ۱۴۴۶ | Nov 4, 2024
کد خبر: 908880
۲۱ تیر ۱۳۹۹ - ۰۸:۰۹
یادداشت بانوان

حوزه/ خودآگاهی یعنی نزدیک شدن به شناخت ضعف ها و قوت ها و آشنایی عمیق با آرزوها و احساسات، عشق ها و نفرت ها و توانمندی ها و نارسایی ها و دریک کلام، پاسخ درست به هویت شناسی و سوال "من کیستم؟ " می باشد.

خبرگزاری حوزه | آنچه که امروزه در مواجهه با رسانه ها  و در مصرف الکترونیکی و دیجیتالی مردم اهمیت دارد سطح خودشناسی و میزان دوری و نزدیکی انسان ها در نسبت با خودآگاهی است. آیا رسانه ها خودآگاهی ما را تقویت می کنند یا ما را از خویشتن خود دور می سازند؟

 

خودآگاهی یعنی نزدیک شدن به شناخت ضعف ها و قوت ها و آشنایی عمیق با آرزوها و احساسات، عشق ها و نفرت ها و توانمندی ها و نارسایی ها و دریک کلام، پاسخ درست به هویت شناسی و سوال "من کیستم؟ " می باشد.

   

جامعه در ادبیات برخی جامعه شناسان،   ملجا و معرف هویت افراد می باشد. "چارلز هربرت کولی"، تعبیر خودآینه سان را برای تعریف شخصیت و خودآگاهی انسان به کار می برد و انسان را در قیاس با نظر و نگاه دیگران تعریف می کند.

  

"اروین گافمن"، کنش های افراد را نقش ها یا انتظاراتی می بیند که دیگران از ما در شرایطی معین دارند و "ما بازیگرانی هستیم که پشت صحنه ای متفاوت از جلوی صحنه تعاملاتمان داریم".

  

تورستن وبلن از مصرف نمایشی برای کسب شهرت سخن می گوید و گئورک زیمل نیز عامل فرار از گمنامی در کلانشهرها را مصرف زدگی معرفی می نماید که هردو به کسب شهرت و رسیدن به هویت توجه دارند و عامل خودآگاهی را در چیزهایی خارج از درون انسان جست و جو می کنند.

  

در عصر انفجار اطلاعات و ارتباطات و رسانه زدگیِ مفرط که لایک گرفتن از محیط و زندگی به شرط توجه دیگران و عقلانیت درقفس وابستگی ها، سکه رایج بوده و به تعبیر "بودریار"، حادواقعیت حاکم بلامنازعی گشته و نشانه ها و جعلیات غلبه یافته و "فِیک بودن، جای واقعیت را پر کرده" و به تعبیر دقیق تر، مرگ معنا رخ داده است، قربانی اصلی چنین اتمسفری، مساله هویت و خودآگاهی بوده که حاصل فرهنگ مصرف زده، نمایشی و جعلی می باشد.

  

پدیده های چون ایفلوئنسرها و شاخ های فضای مجازی، در پارادایم خودآینه سان و جعلی و مصرف زده و شهرت طلب، قابل فهم بوده که اگر ۱. به تقویت فردیت افراد توجه نکنیم و به واقعیت درونی غنی و ریشه دار با کسب مهارت های زندگی اهتمام نورزیم ۲. اگر به خلوت های معنوی و پررنگ، کم اهمیت باشیم  ۳. اگر خاطرات شخصی و خانوادگی کمرنگ و هیجانی داشته باشیم ۴. اگر مطالعه و تفکرانتقادی به عادت ثانوی ما در روند زندگی روزمره مان تبدیل نشود، مرگ سوژه و بحران هویت و تعلیق فرهنگ و افول تمدنی را همچون غرب، تجربه خواهیم نمود.

   

علیرضا محمدلو، پژوهشگر فرهنگ و رسانه

ارسال نظر

شما در حال پاسخ به نظر «» هستید.
captcha